بالیوود (به زبان هندی: बॉलीवुड، به اردو: بالی ود، و به انگلیسی Bollywood)، نام غیررسمی صنعت فیلمسازی سینمای هند است.
بر خلاف هالیوود در لسآنجلس آمریکا،بالیوود یک مکان واحد فیزیکی ندارد. این نام در حقیقت نام یک شرکت فیلمسازی در شهر مومبای (بمبئی سابق) است، اما به تمام سینمای هند اطلاق میشود.[۱]
بالیوود از بزرگترین کمپانیهای فیلمسازی جهان است که بیش از سه و نیم میلیارد مخاطب و علاقهمند در سراسر جهان دارد. مخاطبان فیلمهای این کمپانی، در شبه قاره هند، کشورهای غربی، خاورمیانه، آسیای میانه و روسیه، آفریقا و اقلیتهای هندی و اردو زبان سراسر جهان هستند.
اغلب محصولات بالیوود به زبان هندی، اردو و زبان میباشد اخیرا از زبان انگلیسی بیشتر در این فیلمها یا آهنگها بهره میگیرند.[۲]
نام بالیوود، از هالیوود، صنعت فیلمسازی ایالات متحده آمریکا اقتباس شده، اما در این اواخر، به فرهنگ لغات انگلیسی (دیکشنری) نامدار آکسفورد نیز راه یافته است.
بالیوود به تولید انبوه فیلمهای عمدتاً تجارتی شهرت دارد و سالانه بیش از هزار فیلم میسازد.
سینمای آمریکا علی رغم این که گاهی اوقات به هالیوود نسبت داده میشود، تنها به صنعت فیلم در آمریکا اشاره ندارد. از زمینههای دیگر میتوان به فیلمهای مستند، علمی و... اشاره کرد. همانطور که در دنیا معروف میباشد، سینمای آمریکا هم تائیر به سزایی در سینمای جهان در قرن بیستم داشتهاست. تاریخچه سینمای آمریکا را میتوان به چهار دوره تقسیم نمود:
- سینمای کلاسیک هالیوود
- دوره معاصر (بعد از سال ۱۹۸۰)
محتویات[نهفتن] |
تاریخچه [ویرایش]
پیدایش سینمای آمریکا [ویرایش]
تولد سینما را تا حد زیادی میتوان به آمریکا نسبت داد. اولین پویانمایی سینمایی توسط ساخته شد که تصویر یک اسب در حال دویدن بود.
توماس آلوا ادیسون هم یکی از نخستین تولیدکنندگان سینما بود که دستگاه
اولین نمایش فیلم در آمریکا برای عدهٔ زیادی از تماشاگران در وقت استراحت بین جشنهای رقص و دانس برگزار میشد. پایهگذاران این فیلمها از مکآنهای مختلف دنیا به آمریکا میآمدند و غارتها و راهزنیها را به صورت فیلمهای درام نشان میدادند. اولین موفقیت آمریکا در سینما، فیلم به کارگردانی بود. در سال ۱۹۱۰ کارگردان از طرف همراه با گروه بازیگرانش به سواحل فرستاده شدند. آنها آغاز به ساختن فیلمی در محلی نزدیک لسآنجلس کردند. این شرکت ترجیح داد تا فیلمهای دیگری هم در آن مکان و مناطق نزدیک به آن بسازد، آن محل را هالیوود نامیدند. چندی بعد آنجا پیشرفت کرد و استودیوهای زیادی در آنجا ساخته شد. تا پیش از جنگ جهانی اول فیلمهای زیادی در شهرهای مختلف آمریکا ساخته میشد اما کارگردانان بیشتر به طرف جنوب کالیفرنیا جذب میشدند. مقالهٔ اصلی: سینمای کلاسیک هالیوود در دهه نود سینمای مستقل آمریکا رشد فراوانی کرد که از جمله فیلمسازان مستقل آمریکایی میتوان افراد زیر را نام برد: جیم جارموش هال هارتلی دیوید لینچ الیور استون سینمای مستقل آمریکا بیشتر بعد از دهه ۶۰ حضور پیدا کرد. پیش از آن استودیوهای هالیوودی اجازه نمیدادند که کارگردانان فیلمهای خودشان را بسازند وشدیدا بر فیلمها احاطه داشتند. کسانی مثل جان فورد و هیچکاک نمیتوانستند که فیلمهای خودشان را تدوین کنند چون تهیهکننده بر آنها اعمال نظر میکرد. اما بعد از دهه ۶۰ و ظهور مکاتب گوناگون در هنر و همچنین تغییر علاقه مردم و جوانان به فیلمهایی که فرهنگ عامه داشتند باعث شد که تهیهکنندگان هالیوودی هم به فیلمهای مستقل تر بیشتر توجه کنند.واینجا بود که کارگردانان جوان و نوجویی مثل اسپیلبرگ، اسکورسیزی، کاپولا ودی پالما هم بتوانند که فیلمهای موردعلاقه خودشان را بسازند و تهیهکنندگان هالیوودی هم به آنان توجه ویژهای بکنند. البته کارگردانانی مانند اندی وارهول یا کاساویتس زیر بار سیستم استودیویی نرفتند وخودشان همچنان مشغول فیلمسازی شدند .بیشتر دلیل حضور سینمای مستقل در بخش سکس و اروتیک بود. چون دیگر تابوها در هالیوود و آمریکا شکسته شده بود و مردم این مسائل را راحتر درک میکردند و در واقع سکس موتور جلوبرنده سینمای آمریکا شد. فیلمهایی مانند (اسکورسیزی)، (لوکاس) از جمله مستقلهای هالیوود آن زمان بود.پیدایش هالیوود [ویرایش]
عصر طلایی هالیوود [ویرایش]
«هالیوود جدید» یا سینمای کلاسیک [ویرایش]
فیلمهای مستقل [ویرایش]
فیلمهای موفق [ویرایش]
پیدایش ویدئوهای خانگی [ویرایش]
نخستین دوربین فیلمبرداری در زمان مظفرالدینشاه به ایران آمد. نخستین فیلم صدادار فارسی، فیلم دختر لر بود که در سال ۱۳۱۷ خورشیدی توسط عبدالحسین سپنتا ساخته شد.
ورود نخستین دستگاه ایران در سال ۱۲۷۹ هجری خورشیدی توسط مظفرالدین شاه سر آغازی برای سینمای ایران به حساب میآید، هر چند ساخت اولین سالن سینمای عمومی تا سال ۱۲۹۱ اتفاق نیفتاد. تا سال ۱۳۰۸ هیچ فیلم ایرانی ساخته نشد و اندک سینماهای تاسیس شده به نمایش فیلمهای غربی که در مواردی زیر نویس فارسی داشتند میپرداختند. نخستین فیلم بلند سینمایی ایران به نام «آبی و رابی» در سال ۱۳۰۸ توسط با فیلمبرداری ساخته شد.
در سال ۱۳۱۱ خورشیدی اولین فیلم ناطق ایرانی به نام «دختر لر» توسط «عبدالحسین سپنتا» در بمبئی ساخته شد. استقبالی که از این فیلم شد، مقدمات ساخت چند فیلم ایرانی دیگر را فراهم کرد. تغییر جو سیاسی کشور طی سالهای ۱۳۱۵ تا ۱۳۲۷ و اعمال سانسور شدید و مواجهه با جنگ جهانی دوم فعالیت سینمای نوپای ایران را با رکود مواجه ساخت. هر چند نباید از نظر دور داشت که تا این دوره هنوز سینما در ایران جنبه عمومی نیافته بود و استفاده از معدود سینماهای موجود در تهران و شهرهای بزرگ، تقریبا مختص اشراف و اقشار خاصی از جامعه بود. از طرف دیگر در بین سازندگان فیلم نیز خط فکری خاصی وجود نداشت و به جز سپنتا که به دلیل ویژگیهای فرهنگی وی عناصر ادبیات کهن ایران در ساختههای وی به چشم میخورد، در بقیه موارد فیلمهای ساخته شده عمد تاً اقتباسی ناشیانه از فیلمهای خارجی بود.
در سالهای بعد از ۱۳۲۲ فعالیتهای فیلمسازی به دلیل تاسیس چند شرکت سینمایی توسط تعدادی سرمایهگذار و همچنین عمومی تر شدن سینما در بین مردم، گسترش یافت. اما متاًسفانه از آنجایی که در این گسترش توجه به درآمد و سود حاصل از سرمایه گذاری از یک طرف و وضعیت سیاسی جامعه از بعد از کودتای ۲۸ مرداد و تحدید آزادیها، یعنی مهمترین عنصر توسعه فرهنگی، سینمای ایران عمدتاً با محصولاتی عوام پسند و بی محتوا مواجه شد و این عناصر جزو سنت رایج فیلم سازی در این دوره گردید. خوشبختانه در سالهای بعد با فعالیت فیلمسازانی چون ساموئل خاچیکیان، ، فرخ غفاری، ابراهیم گلستان، سهراب شهید ثالث، مسعود کیمیایی، داریوش مهرجویی، فریدون رهنما و علی حاتمی جریان فرهنگی تازهای در فیلمسازی ایران آغاز گشت، که تا حدودی جدا از سنت رایج عوام پسندانه در ایران اقدام مینمود.
محتویات[نهفتن] |
دهه چهل و پنجاه [ویرایش]
تاًسیس کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در ۱۳۴۸ فرصت مناسبی برای شکل گیری سینمای فرهنگی در ایران شد. همکاری یونسکو با این کانون به عنوان توزیع کننده فیلمهای کودکان در ایران که با اعزام نورالدین زرینکلک به بلژیک عملی گردید، تأثیر مهمی بر ارتقاء سطح فرهنگی کانون گذاشت. جریان فرهنگی شکل گرفته از سوی سینماگران پیشرو همراه با ایجاد کانون پرورش فکری و همچنین کاهش استقبال عمومی از عناصر سرگرم کنندهای چون خشونت، سکس، جاهل مسلکی در بین اقشار جوان و بخصوص قشر تحصیلکرده کشور عواملی بودند دست در دست هم جریان نو و سازندهای را در سینمای ایران طی سالهای ۵۰ تا ۵۷ به وجود آوردند. سهراب شهید ثالث، بهرام بیضایی، عباس کیارستمی، خسرو سینایی، کامران شیردل، داریوش مهرجویی، ناصر تقوایی، مسعود کیمیایی علی حاتمی، امیر نادری و... از افرادی بودند که با بهانههای غیر مادی نقش اساسی در این جریان داشتند و مقدماتی را فراهم نمودند تا سینمای ایران گامهای مهمی در سالهای بعد بر دارد.
سینمای پس از انقلاب [ویرایش]
بعد از انقلاب طی سالهای ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۲ بدلیل نبودن ضوابط تدوین شده فیلمسازی، سینمای ایران تقریبا در وضعیتی نابسامانی بسر میبرد. پس از سال ۱۳۶۲ با تدوین ضوابط فیلمسازی که با توجه به شرایط پس از انقلاب تنظیم شده بود، عناصری چون خشونت و سکس را اجباراً از سینمای ایران خارج ساخت و از طرف دیگر به دلیل مصادره بسیاری از سینماها و شرکتهای تولید فیلم و اعمال نظارت دولتی بر آنها به طور غیر مستقیم نقش عامل سودآوری در سینما کمرنگ تر شد. این عوامل همراه با تکامل کیفی فیلمسازان دهه پنجاه چون عباس کیارستمی، بهرام بیضایی، مسعود کیمیایی و داریوش مهرجویی تاثیر مثبتی بر روند فیلمسازی در ایران گذاشت که با توجه به محدودیتها، محصولات بدیعی را آفریدند و تحسین منتقدان جهانی را به همراه داشت. در این دوره فیلمسازان جوانی چون محسن مخملباف، ابراهیم حاتمی کیا، جعفر پناهی، مجید مجیدی و ابوالفضل جلیلی که با تمایلات مختلف پا به عرصه فیلمسازی گذاشتند و به مرور با مطالعه و پشتکار توانستند به صورتی هنرمندانه عناصر این هنر را بکار بگیرند، نقش موًثری در این تحول ایفا نمودند.
همچنین برقراری منظم سالانه دست کم یک جشنواره بینالمللی فیلم که در بهمن ماه هر سال به نام جشنواره بینالمللی فیلم فجر در کشور برگزار میگردد نیز در ایجاد علاقه به سینما در قشر جوان کشور از یکسو و توسعه این هنر نقش مهمی ایفا نمودهاست.
نقطهً اوج موفقیتهای بینالمللی سینمای ایران در این دوره را باید نامزدی مجید مجیدی در مراسم جوایز اسکار سال ۱۹۹۸ و اهدای جایزه نخل طلایی جشنواره بینالمللی کن فرانسه در سال ۱۹۹۷ به عباس کیارستمی برای فیلم طعم گیلاس (این جایزه بصورت مشترک به عباس کیارستمی و یک فیلمساز ژاپنی تعلق گرفت) دانست. از دیگر موفقیتهای بینالمللی سینمای ایران طی این دوره میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- جایزه پلنگ طلایی ، سویس، ۱۹۹۷، به فیلم «آیینه» ساخته جعفر پناهی.
- جایزه بزرگ بهترین فیلم در جشنواره فیلم سه قاره نانت، فرانسه، ۱۹۹۶ به فیلم «یک داستان واقعی» کار ابوالفضل جلیلی.
- جایزه دوربین طلایی جشنواره کن، فرانسه، ۱۹۹۵، به فیلم «بادکنک سفید» اثر جعفر پناهی.
- جایزه در جشنواره کن، فرانسه، ۱۹۹۲، به عباس کیارستمی به خاطر مجموعه آثارش. جایزه فرانسوا تروفو در جشنواره فیلم جیفونی، ایتالیا، ۱۹۹۲، به عباس کیارستمی به خاطر مجموعه آثارش.
- جایزه بزرگ بهترین فیلم جشنواره سه قاره نانت، فرانسه، ۱۹۸۹، به فیلم «آب، باد، خاک» ساخته امیر نادری.
- جایزه بزرگ بهترین فیلم جشنواره سه قاره نانت، فرانسه، ۱۹۸۵، به فیلم «دونده» اثر امیر نادری.
- برنده خرس نقری برای از جشنواره فیلم برلین 2008 به فیلم در باره الی اصغر فرهادی
- برنده خرس طلایی راز جشنواه فیلم برلین2011 به فیلم جدایی نادر از سیمین
از دیگر تحولات کمتر سابقه دار در سینمای ایران طی سالهای بعد از انقلاب حضور جدی تر فیلمسازان زن مانند رخشان بنیاعتماد، پوران درخشنده و تهمینه میلانی ومهمتر از همه منیژه حکمتاست
صفحه قبل 1 صفحه بعد